دهی است از دهستان حومه بخش کوچصفهان شهرستان رشت، جلگه ای و معتدل و مرطوب، سکنه 850 تن، آب از خمام رود و سفید رود، شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی است از دهستان حومه بخش کوچصفهان شهرستان رشت، جلگه ای و معتدل و مرطوب، سکنه 850 تن، آب از خمام رود و سفید رود، شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
مدحت سرای. مدیحه گو. مدحتگر. شاعر مداح. که به شعر کسی را بستاید و مدح کند: از خلقت تو مدح سرایان تو ای شاه در خانه همه روزه همی بندند آذین. فرخی. زبر او و عطاهای او همیشه بود چو تختهای عروسان سرای مدح سرای. فرخی. دهر شکست پشت من نیست به رویش آب شرم ورنه چنین نداشتی مدح سرای شاه را. خاقانی. مصطفی حاضر و حسان عجم مدح سرای پیش سیمرغ خمش طوطی گویا بینند. خاقانی
مدحت سرای. مدیحه گو. مدحتگر. شاعر مداح. که به شعر کسی را بستاید و مدح کند: از خلقت تو مدح سرایان تو ای شاه در خانه همه روزه همی بندند آذین. فرخی. زبر او و عطاهای او همیشه بود چو تختهای عروسان سرای مدح سرای. فرخی. دهر شکست پشت من نیست به رویش آب شرم ورنه چنین نداشتی مدح سرای شاه را. خاقانی. مصطفی حاضر و حسان عجم مدح سرای پیش سیمرغ خمش طوطی گویا بینند. خاقانی
بزرگ هیکل توانا. (ناظم الاطباء). شتر بزرگ هیکل توانا کأنه معرب الی دوسر. (منتهی الارب). گنده و بزرگ و ستبر. (از فرهنگ جهانگیری) (از برهان) (آنندراج). دوسری. (برهان)
بزرگ هیکل توانا. (ناظم الاطباء). شتر بزرگ هیکل توانا کأنه معرب الی دوسر. (منتهی الارب). گنده و بزرگ و ستبر. (از فرهنگ جهانگیری) (از برهان) (آنندراج). دوسری. (برهان)
رودسراینده. سرایندۀ رود. رودنواز. رودساز. رودزن. رودنوازنده: ز هیچ باغ شنیدی نوای عودنواز ز هیچ خانه شنیدی سرود رودسرای ؟ فرخی. همیشه تا دل میخوارۀ سماع پرست شود گشاده به آواز رود رودسرای. فرخی. هنوز رودسرایان نساختند به روم ز بهر مجلس او ارغنون و موسیقار. فرخی. و رجوع به رودساز و رودزن و رود شود
رودسراینده. سرایندۀ رود. رودنواز. رودساز. رودزن. رودنوازنده: ز هیچ باغ شنیدی نوای عودنواز ز هیچ خانه شنیدی سرود رودسرای ؟ فرخی. همیشه تا دل میخوارۀ سماع پرست شود گشاده به آواز رود رودسرای. فرخی. هنوز رودسرایان نساختند به روم ز بهر مجلس او ارغنون و موسیقار. فرخی. و رجوع به رودساز و رودزن و رود شود
موضعی نزدیک سمرقند. (یادداشت به خط مؤلف). در این محل بود که غایرخان، حاکم اترار و کشندۀ تجار مغول را که سبب اصلی هجوم چنگیز گردید، پس از تسخیر اترار و دستگیر ساختن او سیم گداخته در چشم ریختند. رجوع به جهانگشای جوینی ج 1 شود
موضعی نزدیک سمرقند. (یادداشت به خط مؤلف). در این محل بود که غایرخان، حاکم اترار و کشندۀ تجار مغول را که سبب اصلی هجوم چنگیز گردید، پس از تسخیر اترار و دستگیر ساختن او سیم گداخته در چشم ریختند. رجوع به جهانگشای جوینی ج 1 شود
دهی است از دهستان ارادان بخش گرمسار شهرستان دماوند. واقع در 9هزارگزی شمال خاور گرمسار. آب آن از حبله رود تأمین می شود. دارای 420 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی است از دهستان ارادان بخش گرمسار شهرستان دماوند. واقع در 9هزارگزی شمال خاور گرمسار. آب آن از حبله رود تأمین می شود. دارای 420 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی است از دهستان قهستان بخش مرکزی شهرستان سیرجان. واقع در 30هزارگزی شمال خاوری سعیدآباد. سکنۀ آن 200 تن. آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان قهستان بخش مرکزی شهرستان سیرجان. واقع در 30هزارگزی شمال خاوری سعیدآباد. سکنۀ آن 200 تن. آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت. 945 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین می شود. راه آن فرعی. در قدیم مهمتر از حال و مرکزجیرفت بوده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت. 945 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین می شود. راه آن فرعی. در قدیم مهمتر از حال و مرکزجیرفت بوده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دربار. درگاه. آستان: چنین تا به آباد جایی رسید ز هامون سوی درسرایی رسید. فردوسی. بزرگان که بودند بر درسرای بیاوردشان مرد پاکیزه رای. فردوسی. چو لشکر شد انبوه بر درسرای بنزدیک شاه آمد آن نیک رای. فردوسی
دربار. درگاه. آستان: چنین تا به آباد جایی رسید ز هامون سوی درسرایی رسید. فردوسی. بزرگان که بودند بر درسرای بیاوردشان مرد پاکیزه رای. فردوسی. چو لشکر شد انبوه بر درسرای بنزدیک شاه آمد آن نیک رای. فردوسی
دوسرا. دوجهان. دودنیا. دوعالم. دوگیتی. (آنندراج). دنیا و آخرت. (یادداشت مؤلف) : خرد رهنمای و خرد دلگشای خرد دست گیرد به هر دوسرای. فردوسی. رجوع به دوسرا شود
دوسرا. دوجهان. دودنیا. دوعالم. دوگیتی. (آنندراج). دنیا و آخرت. (یادداشت مؤلف) : خرد رهنمای و خرد دلگشای خرد دست گیرد به هر دوسرای. فردوسی. رجوع به دوسرا شود
آنچه که پشت و روی آن از جهت طرح و رنگ اختلاف داشته باشد (مانند پارچه)، کسی که قولش خلاف عملش باشد منافق، گل رعنا (زیرا که یک روی آن سرخ است و روی دیگر زرد)
آنچه که پشت و روی آن از جهت طرح و رنگ اختلاف داشته باشد (مانند پارچه)، کسی که قولش خلاف عملش باشد منافق، گل رعنا (زیرا که یک روی آن سرخ است و روی دیگر زرد)
یکی از اقسام میزان ساده است. میزان دو ضربی بواسطه کسر 4، 3 تعیین شده و نشان میدهد که میزان باید از نوت یا سکوتهایی ترکیب شود که مجموع کشش آن بیش از دو ضرب نباشد مثلا یک سفید یا دو سیاه یا یک سیاه و دو چنگ یا دو چنگ و یک سکوت سیاه و غیره
یکی از اقسام میزان ساده است. میزان دو ضربی بواسطه کسر 4، 3 تعیین شده و نشان میدهد که میزان باید از نوت یا سکوتهایی ترکیب شود که مجموع کشش آن بیش از دو ضرب نباشد مثلا یک سفید یا دو سیاه یا یک سیاه و دو چنگ یا دو چنگ و یک سکوت سیاه و غیره